کشـکول فرهنــگی

پیامبر اکرم (ص):برترین جهاد امت من،انتـظــــار فــــرج است

کشـکول فرهنــگی

پیامبر اکرم (ص):برترین جهاد امت من،انتـظــــار فــــرج است

کشـکول فرهنــگی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام،بنده به یاری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)این وبلاگ را راه اندازی کردم برای تبلیغ و ترویج ارزش های دینـــــــــی و مذهبی.ان شاءالله که مطالب وبلاگ به دردتون بخوره.
با تشکر | کشکول فرهنگی
صفحه ی اینستاگرامی ما:
https://www.instagram.com/kashkol.f

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامی دارم برای کسانی که پشت میز ها نشسته اند و تسبیح می چرخانند و قیافه مذهبی میگیرند.خون شهدا برای تشکیل بنیاد شهید ها و بازسازی گورستان هانیست؛برای برپایی.. حجله ها نیست؛بلکه همه و همه برای بیدار شدن من و توست؛برای سربلندی و پیروزی اسلام.

 | وصیت شهید حبیب الله مصداقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۰

بسم الله الرحمن الرحیم

در مسأله جوانان یک «جنگ نرم زیرپوستی» بین جمهوری اسلامی و استکبار برقرار است. براساس نظر حضرت آیت‌الله خامنه ای جوانان و نوجوانان افسران این عرصه هستند که «دو نوع هویّت برای این افسر وجود دارد.» یکی هویت مطلوب جمهوری اسلامی و دیگری هویت مطلوبِ دشمن است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR خصوصیات این دو نوع افسر جنگ نرم را در این اینفوگرافیک مرور کرده است.

»»»»»| برای دانلود "اینفوگرافیک" به ادامه ی مطلب بروید |««««

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۳

بسم الله الرحمن الرحیم

باسلام،برای استفاده از مطالب سایت لطفا سه صلوات برای سلامتی امام زمان(عج)بفرستید و همچنین دعای سلامتی آقا را هم قرائت کنید.

:::|||التماس دعا|||:::

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۸

بسم الله الرحمن الرحیم

:ــــــــــ[ولادت امام حسین(ع)بر همه ی شیعیان مبارک]ــــــــــ:

الگوی خود را امام حسین(ع) قرار دهید و ممکن است بعضی بگویند:یعنی الان برویم شهید شویم؟مگر امام حسین(ع) مرتب رفت شهید شد؟امام حسین(ع) یک مرتبه در سن پنجاه و هفت سالگی به شهادت رسید؛ام قبل از شهادت،امام حسین(ع)در دوره های نختلف،زندگی کرده؛همه اش هم درس است.

مقام معظم رهبری      1381/7/18

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۹

بسم الله الرحمن الرحیم

واقعا انقلاب شده

پیرمردی که فرزندش در رابطه با نمره مشکلی داشت،به دفتر آمد.وقتی دید حرفش به کرسی نمی نشیند،با صدای بلند شروع کرد به فحش دادن و حرف های نامربوط زدن.پیرمرد منتظر عکس العملی از طرف رجایی بود،اما وقتی واکنشی ندید،اتاق را ترک کرد.دو سه نفر از اعضای دفتر گفتند:"این آقا این قدر توهین کرد،بعد هم سرش را انداخت پایین و رفت و شما فقط نگاه کردی؟" رجایی خندید و گفت:"حالا فهمیدم واقعا انقلاب شده است و او هم یقین پیدا کرده که در این کشور انقلاب شده است؛چون اگر نمیفهمید،این جا نمی آمد و در حضور من که وزیرم،این طور حرف نمی زد.او می داند دیگر آن زمان که اگر کسی این طور حرف می زد،دندان هایش را توی دهانش خرد می کردند،گذشته است."

منبع:کتاب محمد علی رجایی [مجموعه خاطرات 7]ص18

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۸